۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

سالی که گذشت و سالی که در حال شدن است پراز امید به انقلابات پرولتری وانقلابات اجتماعی است علی برومند

سالی که گذشت و سالی که در حال شدن است پراز امید به انقلابات پرولتری وانقلابات اجتماعی است علی برومند July 27, 2012 سالی که گذشت سالی نگران کننده، پر ازوحشت وسالی بحرانی برای سرمایه داری در عرصه جهانی وسالی پر از نا امیدی ویاس برای راستها ورفرمیستهایی که نوحه سرایی در ردانقلابات اجتماعی پرولتری می کردند بودوهست.از سوی دیگربرای جنبشهای اجتماعی ،طبقه مزدبگیر ضد سرمایه جهانی وچپ کارگری و همچنین جنبشهای ضد دیکتاتوری، سالی پر هیجان وامیدوار کننده بود. سال کذشته در واقع سالی بود ،که امید وآرزوها را به مارکس وانگلس وانقلابات اجتماعی پرولتری بالا برد وخاک خجالت به چشم راستها ورفرمیستهایی مثل توده ای ها،اکثریتیها وهم پالگیهای آنها درسطح جهانی و بخشی از افراد ویا جریاناتی که به مارکسیسم پشت کردند وبه سوسیال دمکراتهای رفر میست وضد انقلاب روی آوردندپاشید.سال گذشته ارزش اضافی و سود سرمایه جهانی شدیدا زیر ضربه مبارزات مزد بگیران ضد سرمایه وجنبشهای اجتماعی قرار گرفت ولطمات زیادی به سودوانباشت سرمایه وارد نمود.حرکت جدید سرمایه یعنی گلوبالیزاسیون،که بر اساس ضرورت درونی و بعنوان آلترناتیو جدید حتی نه اینکه آرامش مقطعی نیافت،بلکه با جنبشهای عظیم ،ضد سرمایه داری وضد دیکتاتوری روبرو شد، که بر اساس نبود آگاهی طبقاتی اجتماعی وبخصوص کوتاه بودن روند وپرسه عصیانهای اجتماعی طبقاتی برضدسرمایه(به نظر من هرچه پروسه درگیری طبقاطی اجتماعی از سوی طبقه کارگرو دیگر مزد بگیران ضد سرمایه طولانی شود ،آگاهی طبقاتی هم بالا می رود) دوباره این جنبش شکست خورد.واما سال 2011 از این زاویه قابل توجه است ،که سرمایه جهانی از درون مورد حمله قرار گرفت.در فرانسه بیش از یک میلیون کارگربرای جلوگیر از حد اقل سن باز نشستگی خیابانهارا اشغال کردند.مزد بگیران ضد سرمایه در یونان،انگلیس،ایتالیا،پرتغال وبلژیک وجنبش وال استریت در نیویورک و...به اعتراضات ضد سرمایه داری در کارخانها وخیابانها ادامه دادند. این مبارزه در خاور میانه وآفریقا بشکل یک جنبش اجتماعی ضد دیکتا توری به جنبش ضد سرمایه داری در اروپا وبخشا آمریکا پیوست.واما تنشهای درونی سرمایه نه اینکه تخفیف پیدا نمیکند،بلکه عمیق تر میشود.اما سرچشمۀ ناآرامی از کجا است؟ بحران از چه سالی شدت بیشتر گرفت؟سرمایه جهانی در مقطع کنونی به سرمایه کره عرض تبدیل شده است.این مقوله بوسیله تئوریسینهای بورژوازی دراواخر دهۀ 80واوایل دهۀ 90اعلام شد.اعلان این مقوله زمانی بود که سرمایه جهانی شاهد سومین بحران اقتصادی جهانی در 18-20 سالگذشته است.این بحرانهای دوره ای نتیجۀ تضاد وتنشهای درونی خود مقوله کارو سرمایه یعنی افت وخیز های مبارزه طبقاتی بین دوقطب متضاد درونی سیستم جهانی کار وسرمایه است. حرکت وروند مبارزۀ طبقۀ کارگر بعداز سال 1990در اروپا یعنی فرانسه،آلمان،بلؤیک اسپانیا و...ودر آسیا (تیگراشتاتن)مثل کرۀ جنوبی ،اندونزی وسنگاپورو..خود نشاندهندۀ حاد شدن این بحرانها بود.اما سرمایه گلوبال برای تخفیف این بحران به حرکت جدیدی دست یافت: گلوبالیزاسیون به مفهوم پیوند سرمایه های بزرگ فرا ملیتی وجهانی وتبدیل شدن این سرمایه به کنسرن های عظیم،تأمین نمودن امنیت جهانی برای سرمایه وروابط بازرگانی نوین ،در واقع عرصۀ دیگری را برای خود باز نمود،اما در ضمن عرصه جدیدی را هم درمبارزۀ طبقاتی مزد بگیران ضدسرمایه باز کرد(مثل تظاهراتهای توده ای،اعتصابات عظیم در اروپا وآمریکا وجنبشهای ضد دیکتاتوری در خاور میانه وآفریقا) با این کار انقلاب جهانی را ممکن تر ساخت.اگر درگذشته سرمایه داخلی ویا ملی پیوند واتحاد خود کنسرن های عظیم داخلی رابرای رقابت با کنسرن های کشورهای خارجی ممکن می ساخت،امروزه سرمایه گلوبال اتحاد وپیوند را با سرمایه های بین المللی ایجادمی کند.بعنوان مثال:فوزیون ویا اتحاد دایملر بنز با کرایزلر،نیسان با فِرُد ،زیمنس ووستینگ هاس،وشرکت آمریکایی موتوررولا بوسیلۀ شرکت نوهاو میکروچیپ در آلمان درسدن وهمچنین کنسرن آمریکایی جنرال موتوروکارخانۀ ماشین سازی دوو کره ای که با هم ساخت کارخانۀ اتوموبیل سازی در اوکرائین را برنامه ریزی کردند،که در آینده مابا مثالهای این چنینی زیادی روبرو خواهیم بود.اما نباید فراموش نمود،که وضعیت کنونی سرمایه همانطوری که بیان شد تحت تأثیر جنبشهای دهۀ 90وجنبشهای مبارزاتی در سالهای اواخر دهۀ70 که تا اواسط دهۀ80 برای کاهش ساعت کار از 40ساعت کاردرهفته به30و35 ساعت کار درهفته در اروپا وبخصوص جنبش 35ساعت کار در آلمان که به 5هفته اعتصاب کارگران متال در آلمان انجامید و تحت تأثیرفشاراین مبارزات وهمچنین جنبش های مطالباتی در کشور های صنعتی جهان روند وپروسه استثمار در جهت سرمایه ثابت تغییر کرد. شدت جهت گیری سرمایه به سوی سرمایه ثابت یعنی سرعت بخشیدن به نابودی خویش اگردرگذشته روند وجهت گیری سرمایه روندی بود که بسوی جذب سرمایه متحرک یعنی نیروی کار وبه وجود آوردن جایگاه کاری برای بجیب زدن بیشترارزش اضافی بود، سرمایه به رشد سرمایه ثابت شدت بخشید واسم دوران بعد از دهۀ 80 را بقول تئوریسینهای سرمایه دوران تنبیه مبارزات طبقاتی گذاشت وشروع به اتوماتیزه وروباتیزه کردن جایگاهای کاری نمودند،که این روند تا کنون به گورکن خود سرمایه تبدیل شده وباعث از بین بردن میلیونها جایگاه کاری در سطح کشور های صنعتی جهان شده است،که تنها دراروپا بیش از 25 میلیون کارگرویا مزد بگیران ضد سرمایه بیکار وجودارد.خیل بیکاری هرساله نه اینکه کم نمی شود بلکه زیاد تر میشود وسرمایه توانایی به جذب این خیل بیکاررا ندارد و نخواهد داشت.بر همین اساس از یک سوی سرمایه بعلت مدرنیزه ورباتیزه کردن جایگاهای سیستم ومتدهای تولیدی، تولید وفراوردها آنقدر انبوه هستند که بر اساس پایین بودن سطح دستمزدها و بیکاری عظیم در سطح کشورهای صنعتی وجهان فراوردههای تولیدی اجبارا باقیمت های ارزانتر به مصرف میرسند،واین روند وشیوۀ تولیدی باعث گرایش نزولی نرخ سود می گردد،یعنی حرکتی که نه اینکه باعث بیکار سازی شد،بلکه حرکتی که در آخر به ضد خود تبدیل میشود.در نتیجه به نظر من بحرانهای منطقه ای وجهانی شدت بیشتری بخود میگیرد وچهره کاذب به اصطلاح دمکراسی بورژوازی غرب برای طبقه کارگر در غرب وجهان روشنتر خواهد شد.واما سالی که در حال شدن است سالی است که درپلاریزه شدن طبقات وجبهه گیری وجابجایی سرمایه جهانی تعیین کننده خواهد بود. علی برومند (علی آهه) 25.07.2012 behrangy@gmx.de